ارتباط موثر با دیگران یک هنر است که با مهارت داشتن می توان به آن رسید.عملکردها می تواند افراد را در ارتباط موثر با دیگران موفق کند و برای دوستیابی و آشنایی راهگشا باشد. عملکرد درست برای یافتن دوستان و آشنایی با افراد تازه به ما کمک می کند. زمانی که ارتباط موثر با دیگران شکل می گیرد حفظ و گسترش آن (اگر تمایلی به ادامه دادن وجود داشته باشد) اهمیت بیشتری می یابد. در این مقاله شش مهارت برای ارتباط موثر با دیگران پیشنهاد می شود.
۱.جاهایی برای ملاقات افراد
دوستی همیشه در یک محیط خاص شکل می گیرد. این محیط می تواند محل تحصیل، محل کار و یا خانه دوستان و آشنایان باشد. معمولا شرایط آشنایی و دوستی را خود افراد مهیا می کنند. گاهی این برخوردها با ایده آل افراد سازگار است و گاهی هم نامناسب. اگر می خواهید یک ارتباط موثر با دیگران را تجربه کنید بهتر است به محیط هایی بروید که افراد جدید را ملاقات کنید. هم محله ای ها و هم باشگاهی ها به شرط سازگاری فرهنگی می توانند دوستان خوبی باشند. به هر حال باید جایی را پیدا کرد که بتوان آنجا خود را معرفی کرد و با غریبه ها ارتباط برقرار کرد.
۲.انتخاب افراد مناسب
وقتی شما با افراد جدید آشنا می شوید آنها نیاز به آگاهی از شما دارند تا بتوانند رابطه عمیق تر و صمیمی تری برقرار کنند. بعضی از افراد فقط دایره دوستانشان را گسترش می دهند و صمیمیت بیشتر برای آنها معنا ندارد. برخی از افراد هم هستند که با آشنایی های تازه دچار استرس می شوند و دوستان کمی دارند. این دسته از افراد مناسب دوستی نیستند و کمتر احتمال دارد از بین آنها دوستی صمیمی و همیشگی پیدا کنید.
اگر شما به دنبال افراد مناسب تر می گردید حتما سراغ افراد اجتماعی و با شخصیت بروید. همیشه صفت اجتماعی بودن به افراد پر جنب و جوش و بزله گو گفته نمی شود بلکه ممکن است یک فرد آرام در روابط خود گرم و خوش مشرب باشد. بنابراین از قضاوت کردن دیگران پیش از آنکه آنها را بشناسید بپرهیزید. معمولا افرادی که می خواهند مهاجرت کنند، در حال تغییر شغل هستند و یا درگیر بچه داری اند وقت زیادی برای دوستان خود ندارند. افراد هنرمند و اهل کتاب و سفر و حتی ورزشکاران معمولا برای آشنایی های تازه مشتاق ترند گرچه که نمی توان درباره همه یک حکم ثابت داد.
۳.نقاط شباهت با دیگران
یک اشتباه متداول بین افراد این است که وقتی دوستان جدید را می بینند بر نقاط اختلاف خود تمرکز می کنند. معمولا خصوصیات متفاوتشان را با دیگران درمیان می گذارند و با این کار سعی دارند خود را یک فرد خاص نشان دهند. خوب است که شما خاص باشید اما این خاص بودن را در ارتباط با دیگران بهویژه در دیدارهای اول باید به شکل نهفته نگهدارید تا در زمانی دیگر آن را نشان دهید. در مقابل شما شباهت ها در عقاید، عادت ها، اهداف و منافع را با دوستان جدید خود در میان بگذارید. این زمینه های مشترک اجازه می دهد تا با طرف مقابل بیشتر دوست شوید و یکدیگر را بهتر بشناسید. وقتی بیشتر آشنا شدید می توانید با آنها بر سر بعضی موضوعات بحث کنید و حتی با آنها شوخی کنید و یکدیگر را دست بیندازید.
۴.کمی اعتمادسازی
صمیمیت از طریق تلفن همراه و شبکه های اجتماعی خیلی سخت و پر مخاطره است. اگر می خواهید با کسی رابطه دوستی برقرار کنید سطح اعتماد را بالا ببرید. گاهی با گفتن رازهایی می توان جلب اعتماد کرد و در پشت این رازگویی پیامی هست که به روشنی به طرف مقابل خبر می دهد که “ما می توانیم به یکدیگر اعتماد کنیم.”
لازم نیست اسرار بزرگ زندگیتان را فاش کنید و هرگز چنین کاری نکنید. اما برای ایجاد صمیمیت به این فکر کنید چنین سخنانی چقدر از شخصیت شما را منعکس می کند و آیا نیاز هست با فرد مقابل تا این اندازه صمیمی شد؟ شما می توانید با توجه به مخاطب خود از خصلت ها، عادت های عجیب و غریب و یا خنده دار خود بگویید. این کار بخش مهمی از فرایند دوستی را به جلو میبرد ولی خیلی از مردم نسبت به آن آگاه نیستند.
۵.دیگرانی شبیه شما
وقتی برای اولین بار با کسی دیدار می کنید میل به یک رفتار دوستانه در هر دو شما وجود دارد. همین جنبه ذهنی در شما باعث می شود که شما از دیدار اول کمتر بترسید و احساس خجالت کنید. در این موقعیت به این فکر کنید که شما دوستان فراوانی را به خود جذب می کنید و با آنها به یک رابطه صمیمی و پایدار می رسید. این دو ذهنیت به شما کمک می کند تا در برخورد با فرد جدید بسیار رفتاری دوستانه و منحصر به فرد نشان دهید. و این پیام را به آنها می دهد که شما تمایل به دوستی و صمیمیت بیشتر با آنها دارید.
۶.دوستان شما یک تجربه هستند
شخصیت شناسی در روانشناسی تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کردهاند. هیلگارد شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوههای تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین میکند» تعریف کرده است .اگرچه غیر ممکن است که افراد را به طور دقیق و منظم طبقه بندی کنیم،شناسایی گرایش های عمومی شخصیتتان میتواند مفید باشد.دانستن مدل شخصیتتان میتواند اطلاعات ارزشمندی راجع به خودتان بدهد.مانند این که چه مواردی به شما بیشتر از همه انگیزه میدهند یا چه زمانهایی بیشتر تاثیرگذار هستید.شما میتوانید به سادگی با تامل در خود،انجام تست های شخصیتی و دانستن معنای ویژگی های شخصیتی متفاوت،اطلاعات زیادی راجع به خودتان به دست آورید.
روش اول
تامل در شخصیتتان
۱)ارزش ها فکر های بزرگی هستند که تصمیم هایتان را شکل میدهند.
این فکرها هدفهای وسیعی مانند داشتن امنیت مالی،نزدیک بودن به خانواده یا سالم ماندن هستند.زمانی که بتوانید ارزش هایتان را تصدیق کنید،میتوانید هدف هایی داشته باشید که در راستای شخصیتتان هستند.این کار احتمال رسیدن به اهدافتان را افزایش میدهد و به داشتن یک زندگی شاد منجر میشود.
برای مثال،اگر به داشتن امنیت مالی اهمیت میدهید،میتوانید هدفتان را داشتن دستمزد ۶ ماهتان را در یک حساب پس انداز ضروری قرار دهید.اگرچه عملی شدن این کار سخت است،اگر با ارزشهایتان صادق باشید،شانس موفقیتتان بیشتر است.
۲)بدانید راجع به چه چیزهایی شوق دارید.
درحالیکه ارزشهایتان انگیزه ی هدفهایتان هستند،اشتیاقاتتان میتواند تمرکز لازم برای رسیدن به اهدافتان را فراهم کند.اگر چیزی برای مدتی طولانی شما را سرگرم نگه دارد،میفهمید که برای آن مورد اشتیاق دارید.اگر یک حرفه(یا حتی سرگرمی)در رابطه با این شوق ایجاد کنید،خوشحال تر و راضی تر میمانید تا این که از آن ها غافل شوید.
برای مثال،اگر اشتیاق شما هنر است،اگر روی حرفه ای که مربوط به هنر باشد تمرکز کنید،بسیار خوشحال تر خواهید بود تا بخواهید روی در عوض مثلا روی بانکداری تمرکز کنید.حتی اگر هنرمند نیستید میتوانید کارهایی مانند مدیریت هنر،آموزش هنر یا نوشتن راجع به هنر انجام دهید.
۳)نیازهای اجتماعی تان را بفهمید.
اگرچه همه ی افراد به موارد اجتماعی مانند دوست و ساختاری حمایت کننده نیاز دارند،مقداری که هر فرد به این موارد نیاز دارد میتواند متفاوت باشد.در این جاست که کلمات درون گرایی و برون گرایی وارد عمل میشوند.متوجه شوید که چگونه پس از یک هفته ی کاری سخت خودتان را شارژ میکنید.با دوستانتان بیرون میروید یا به زمانی برای خلوت با خود نیاز دارید؟فهمیدن این نیازها به شما اجازه خواهد داد تا خودتان را در هر روز از زندگی تان،متعادل و خوشحال نگه دارید.
برون گراها از بودن در جمع و خودجوش بودن لذت میبرند.
درون گراها از خلوت با خود و با احتیاط برنامه ریزی برای روزشان لذت میبرند.
۴)ریتم تان را دنبال کنید.
دانستن زمانی که بیشترین انرژی را دارید و زمان های خستگی تان میتواند در موفقیت عمومی تان نقش مهمی داشته باشد.زمانهای داشتن بهترین و بدترین حالتان را یادداشتن کنید.مواردی مانند چه زمانهایی گشنه هستید یا بیشتر چه زمانهایی دوست دارید ورزش کنید را دنبال کنید.از این اطلاعات استفاده کنید تا ذهن و بدنتان را هماهنگ نگه دارید.
اگر سحرخیز هستید،کار کردن در شیفت سوم ممکن است برایتان مناسب نباشد.در نقطه ی مقابل،افرادی که شب ها دیر میخوابند احتمال دارد برای شروع کار در ساعت ۶ صبح دیر کنند.
۵)نقاط ضعف و قوتتان را بشناسید.
هیچکس کامل نیست و این اشکالی ندارد.مواردی که دیگران شما را برای خوب و بد انجام دادن آنها میشناسند،بدانید.همچنین،به زمانهایی که در انجام یک کار موفق هستید و زمانهایی که با آنها در کشمکش هستید،توجه کنید.این کار شروع به ایجاد آگاهی از استعداد ها و توانایی های مخصوص خودتان میکند.زمانی که این موارد را بشناسید،میتوانید از آنها برای بهبود نقاط ضعفتان یا انجام نقاط قوتتان استفاده کنید.
نقاط قوتتان میتوانند توانایی هایی مانند تمرکز،مهارت در ریاضی،خلاقیت و درک افراد باشد.
درمان قطعی افسردگی با ترکیبی از دارو درمانی و روان درمانی امکانپذیر است اما افسردگی خفیف با تکنیکهای سادهای مانند ورزش منظم درمان میشود.
اگر افسردگی خفیف دارید راهکارهای زیر میتواند به درمان قطعی افسردگی شما کمک کند و اگر افسردگی شما شدید باشد باز هم این روشها برای بهبود شما بسیار کمک کنندهاند.
پیشنهادهایی برای درمان قطعی افسردگی
ورزش کنید
ورزش با تنظیم سروتونین و نوراپی نفرین مغز به کاهش افسردگی کمک میکند. گرچه افسردگی تمام انرژی شما را میگیرد، اما ورزش کردن (هرچند با وجود افسردگی کار سادهای نیست) به اندازه داروهای ضد افسردگی یا حتی بیشتر از آنها مفید است. بهترین روش درمان قطعی افسردگی همراه ساختن روان درمانی و ورزش است. تحقیقات در حال گسترش نشان میدهد که فعالیت جسمی میتواند سبب تخفیف نشانههای برخی اختلالات روانی مثل اضطراب و افسردگی و مانع عود بعد از درمان شود.
ایمان داشته باشید
محققان بیمارستان مک لین ایالاتمتحده در یک پژوهش، تاثیر ایمان به خدا بر درمان بیماران مبتلا به افسردگی را بررسی کردند و دریافتند که آدمهای باایمان کمتر دچار افسردگی میشوند یا پس از بیماری زودتر بهبود مییابند. در این تحقیق که نتایج آن منتشر شدهاست مشخص شد افرادی که سطح اعتقاد آنها به خداوند از متوسط تا بالا ارزیابی شدهاست، نتیجه بسیار بهتری را در دورههای درمانی کوتاهمدت گرفتهاند و حالشان زودتر بهبود یافته است.
مدیتیشن و یوگا
هنگامی که شما افسرده هستید افکار منفی مانند آبی که از سد شکستهای سرازیر میشود به ذهن شما هجوم میآورد. از آنجا که نمیتوانید افکار خود را تحت کنترل درآورید ترس و درماندگی شما را فلج خواهد کرد. تحقیقات امیدبخشی نشان میدهد که مدیتیشن در جلوگیری از بازگشت بیماری و درمان قطعی افسردگی موثر است.
یوگا نیز در افرادی که دچار آشفتگی و افسردگیهای حاد هستند استرس، خشم و افسردگی را کاهش داده و انرژی، خواب آرام و شادابی را به آنها برمیگرداند.
بااینکه در اکثر فرهنگها جا افتاده است که روش عشق ورزیدن مردها و زنها با هم متفاوت است و زنها در ابراز عشق و محبت در روابط عاشقانه بهتر عمل میکنند، روانشناسان اعتقاد دارند که تحقیقات چندان این ایده را تایید نمیکنند.
یک تحقیق جدید که به تازگی در ژورنال Personality and Social Psychology به چاپ رسیده است، مشخص میکند که با اینکه مردها به اندازه زنها به ابراز علاقه متمایل هستند، محققان چند تفاوت جالبتوجه بین زنان و مردان در نحوه ابراز احساساتشان را عنوان میکنند.
الیزابت شوئنفلد، محقق این تحقیق و پژوهشگر دانشگاه تگزاس دریافته است که مردها با شروع رابطهجنسی و یا انجام مشترک فعالیتها عشق خود را نشان میدهند، زنان احساسات خود را با ادعای کمتر و سازگاری بیشتر نشان میدهند.
محققان با هر ۱۶۸ زوج شرکتکننده در این تحقیق که همه ازدواج اولشان بود، درمورد فعالیتها و ارتباطاتشان با همدیگر طی دو ماه اول زندگی و بعد به صورت سالیانه طی ۱۳ سال بعد از شروع ازدواجشان، مصاحبه کردند.
تقریباً همه زوجها سفیدپوست بودند و بیش از نیمی از آنها تحصیلات عالی داشتند
برخلاف کلیشههای جنسیتی متداول، آخرین یافتهها نشان داده است که هرچه مردان همسرشان را بیشتر دوست داشته باشند، محبتشان بیشتر شده و محیطی ایجاد خواهند کرد که زوج میتوانند انواع و اقسام فعالیتها را در کنار هم انجام دهند، چه فعالیتهای تفریحی و چه فعالیتهای مربوط به کارهای خانه.
ولی، به نظر میرسد عشق هیچ تاثیری بر میزان مسئولیتی که مردها از کارهای خانه به گردن میگیرند ندارد و به نظر نمیرسد با عشق بیشتر تمایل آنها به سبکتر کردن کارهای همسرشان بیشتر شود. ادامه مطلب ...
۱- برای خودتان یک قانون بگذارید که هرگز فریاد نزنید
فریاد زدن در یک بحث یا استدلال، اثر معکوس خواهد داشت، زیرا شخص دیگر را مضطرب می کند و واکنش “مبارزه یا فرار” او را فعال می کند. او به احتمال زیاد اصلا به چیزی که می گویید گوش نخواهد داد و فقط ناراحت می شود. این نکته خصوصا در بچه ها صدق می کند. دیگر فریاد نزدن را یکی از اهداف زندگیتان قرار دهید.
ممکن است رسیدن به این هدف زمان گیر باشد، اما امید خود را از دست ندهید. اگر خود را در حال فریاد زدن یافتید یا دیدید نزدیک است فریاد بزنید، قانون خود را به خود یادآوری کنید و به خود یک وقفه بدهید تا آرام شوید.
۲- نشانه های خشم خود را بشناسید و تشخیص دهید
به احساساتی که در بدن شما اتفاق می افتند، توجه کنید. این می تواند به شما کمک کند هنگامی که عصبانی هستید، این پدیده را شناسایی کنید و اقدامات سازنده ای برای مقابله با این خشم انجام دهید.
بر رفتار خود به مدت یک هفته نظارت کنید و احساسات فیزیکی که هنگام عصبانی شدن در شما بروز می کنند را یادداشت کنید. شاید قلب شما بسیار سریعتر بتپد، عرق کنید، و یا صورت تان شروع به قرمز شدن کند.
در طول روز ارزیابی کنید که در حال حاضر چه احساسی دارید و دارید به آن چگونه واکنش نشان می دهید.
اگر متوجه شدید که دارید عصبانی می شوید، قبل از اینکه احساس تان از کنترل خارج شود، با روش های گفته شده با آن مقابله کنید.
۳- به جای اینکه بگذارید مسائل تان تل انبار شوند، بلافاصله با آن ها مواجه شوید
اگر عادت دارید که مسائل را انباشته کنید تا منفجر شوند، این عادت خود را تغییر دهید. برای مواجهه با موضوعات یک پنجره زمانی مشخص قرار دهید تا درباره آن ها بحث کنید. این کار باید به طور منظم و مداوم انجام شود.
به عنوان مثال، در صورتی که همسر شما برای سومین بار در یک هفته موفق به انجام کارهای خانه نشد، به جای داد زدن سر او ، طی یک مکالمه شبانه، این موضوع را بررسی کنید و درباره آن متمدنانه بحث کنید.