آیا هنگامی که احساس عصبانیت می کنید، این احساس را با فریاد زدن بروز می دهید؟ اگر چنین است، احتمالا متوجه شده اید که این عادت بد، روابط شما را با دیگران خراب می کند و نمی گذارد شما منظورتان را برسانید و به اهداف خود برسید و حتی حالتان را خوب نمی کند. با یاد گرفتن خنثی کردن احساسات تان به روش های مناسب، می توانید عادت های ارتباطی خود را هنگامی که عصبانی می شوید تغییر دهید. پس از خنثی کردن احساسات تان خواهید توانست به حالت عادی خود بازگردید و خواسته هایتان را به شکل منطقی تر و تاثیرگذار تر بیان کنید. وقتی توانستید با خشم تان در لحظه مقابله کنید، بعد از آن به دنبال راهی برای مقابله با خشم خود در دراز مدت بگردید.
هنگام عصبانیت به خود یک وقفه بدهید
۱- هر وقت متوجه شدید دارید فریاد می زنید، میان جمله تان حرف خود را متوقف کنید.
لحظه ای که دیدید صدایتان دارد بلند می شود خود را متوقف کنید و مکث کنید. حتی جمله تان را به پایان نرسانید. با خود فکر کنید “چه می خواهم بگویم؟ و بهترین راه برای گفتن این حرف چیست؟”
یادگیری اینکه زمانی که شروع به فریاد زدن می کنید، مکث کنید، مانع از این خواهد شد که حرف هایی بزنید که بعدا از آن ها پشیمان شوید یا روابط تان را به خطر بیاندازید.
۲- عصبانیت خود را با کشیدن نفس های عمیق آرام کنید
تنفس عمیق باعث آرام شدن شما می شود، پس از کشیدن چند نفس عمیق، احساس آرامش و کنترل بیشتری خواهید داشت. یک نفس عمیق از طریق بینی خود بکشید و برای چند ثانیه، آن را نگه دارید، سپس آن را از دهان خود طوری بیرون دهید که چند ثانیه طول بکشد. تا زمانی که تنش عصبیتان از بین رفت، این کار را تکرار کنید.
۳- برای آرام شدن تا ۱۰ بشمارید
شمارش، ذهن شما را از آنچه عصبانی تان کرده است، دور می کند و به شما اجازه می دهد بر روی چیز دیگری تمرکز کنید. از ۱ شروع کنید و تا ۱۰ یا حتی ۱۰۰ بشمارید تا بتوانید کنترل احساسات خود را دوباره به دست آورید.
بسته به ترجیح شما و اطرافیانتان، می توانید بلند بلند بشمارید یا در ذهن خود این شمارش را انجام دهید.
۴- هنگام عصبانیت خود را به هوای آزاد برسانید
محیط را برای چند دقیقه ترک کنید و در اطراف ساختمان کمی پیاده روی کنید. بودن در طبیعت می تواند به شما آرامش دهد و ذهن تان را پاک کند تا بتوانید با خشم تان به شیوه ای مناسب تر مقابله کنید.
به شخصی که دارید با او مکالمه می کنید، بگویید که قصد دارید “به کله تان کمی هوا بخورد” و به زودی برای پایان بحث باز خواهید گشت.
۵- برای از بین بردن تنش، تمرینات کششی انجام دهید
از وقفه خود برای آرام کردن ماهیچه هایتان استفاده کنید. در حالی که نفس های عمیق می کشید، گروه های عضلانی مختلف بدن تان را بکشید. اگر با یوگا آشنا هستید، انجام چند تمرین آسانان نیز برای کمک به کاهش تنش عضلانی در بدن تان مفید می باشد.
در روابط عاشقانه، مثل سایر روابط، چیزهای کوچک و جزئی هستند که اهمیت دارند. همانطور که به زبان آوردن یک کلمه نادرست یا یک نگاه ناجور میتواند یک زوج را هفتهها به قهر بکشاند، رفتارهای جزئی و کماهمیت هم باعث موفقیت و دوام یک رابطه میشوند. یک هدیه کوچک، یک تحسین غیرمنتظره و یک لحظه تماس جسمی میتواند یک رابطه را مستحکمتر کند.
به اعتقاد روانشناسان، این ابراز علاقهها و محبتها خیلی بیشتر از گوش دادن فعال و اعتماد در رابطه اهمیت دارند. تحقیقات مختلف ۱۰ رمز موفقیت شاد، راضی و خوشبخت نگه داشتن زوجها را معرفی کرده است.
۱٫ به همسرتان بگویید دوستش دارید.
بااینکه درست است که عمل کردن بهتر از حرف زدن است اما گاهیاوقات کلمات و حرفها تاثیر بهمراتب بیشتر نسبت به اعمال دارند. هرازگاهی احساساتتان را به صورت کلامی نشان دهید. یک “دوستت دارم” ساده میتواند احساسی عالی در همسرتان ایجاد کند و باعث میشود او احساس دوست داشته شدن و امنیت کند.
۲٫ کمی محبت نشان دهید.
رفتارهایی که نشاندهنده صمیمیت جسمی است—گذاشتن دستتان پشت همسرتان، انداختن دستتان روی شانههایش وقتی جلوی تلویزیون نشستهاید، گذاشتن دستتان روی پایش وقتی کنار هم نشستهاید، گرفتن دستهایش موقع راه رفتن—احساسی گرم و صمیمی به همسرتان منتقل میکند و عشق و محبت شما را به او میرساند.
۳٫ همسرتان را تحسین کنید.
همیشه چیزهایی که در همسرتان دوست دارید را به او بگویید—چیزهایی که تحسین میکنید، چیزهایی که در شما ایجاد غرور میکند، تواناییها و نقاط قدرت او. ایجاد یک رابطه عاشقانه فقط مربوط به پیوند درونی نیست، برای به دست آوردن چنین رابطهای باید بتوانید او را تشویق و تحسین کنید و برای رشد و پیشرفت در جریان زندگی حمایتش کنید. به همسرتان کمک کنید از تواناییهای خود در بالاترین حد استفاده کند.
۴٫ خود را تقسیم کنید.
چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید، آرزوها و ترسها، دستاوردها و اشتباهات یا هر چیز دیگر مربوط به خودتان را فقط برای خود نگه ندارید. اگر چیزی برایتان مهم است، آن را با همسرتان تقسیم کنید. از این مهمتر، این تقسیم کردن خودتان باید بیشتر از هر کس دیگر با همسرتان باشد. بااینکه لازم است در هر رابطهای کمی فضای شخصی برای هر دو طرف وجود داشته باشد، اما همسرتان باید همیشه نزدیکترین فرد به شما باشد.
۵٫ هر زمان همسرتان نیاز داشت، حضور داشته باشید.
وقتی همسرتان با یک مشکل مهم در زندگی خود روبهرو می شود، مثل از دست دادن کار خود یا مرگ یکی از عزیزانش، مشخص است که باید چه بکنید. اما در اتفاقات جزئی زندگی هم خیلی مهم است که همیشه برای او حضور داشته باشد-مثل یک مشاجره کوچک در محلکار، یک اشتباه کاری و … باید به حرفهای او گوش دهید، با او دردودل کنید و بتوانید آرامش را دوباره به همسرتان برگردانید.
امروزه یافتن یک همسر مناسب بیشتر شبیه بازی با یک ماشین قمار می باشد. در حقیقت انتخاب همسر بدون شناخت جنبه های شخصیتی خود یک ریـسک مــار میرود. بنابراین تعجبی ندارد اگر بـسـیـاری از افـراد، دیـگر تحمل بازی عشق را ندارند و از انـجام تجربه های بـعدی سر باز می زنند.
مساله اصلی درانتخاب همسر این است که اگرشخصیـت طرفین با هم همگونی نـداشـتـه باشـد، آن رابـطـه دیــری نخواهد پایید.
بنابراین برای داشتن یک زندگی لذت بخـش و ماندنی باید زمانی را به شناختن خود ونوع شخصیتتان اختصاص دهید. بعد از شناخت خود بهتر خواهید توانست همسر دلخواهتان را انتخاب کنید.خود را بشناسید
تصور کنید در حال خرید کردن می باشید و در قفـسه هـای یک فـروشگاه دنبال یک جفت کفش مناسب برای خود می گردید. آنچه که باعث میشود تا از خـریدن مثلا” کفشی به رنگ نارنجی روشن خودداری کنید، مطلع بودن از اولیت ها و تقدم های شخصیتی خود است.
در مورد انتخاب همسر نیز همین اصـل بایـد رعـایـت شـود. هیـچ دلیـلی وجـود نـدارد که انسان با کسی که هیچ تناسبـی با شـخصـیت او نـداشـتـه و هـرگز نـیـز نخواهد داشت همنشین و هم خانه شود. در عین حال شما تا زمانیکه به شخصیت خود پی نبرده اید هیچ گاه نخواهید توانست تشخصیص دهید که آیا فردی مـناسـب شـما هسـت یا خیر. پیش از اینکه به مسیر انتخاب همسر قدم بگذارید دو مسـاله را باید برای خود مشخص نمایید: نوع شخصیت و نوع عشق
بنا به گفته روانشناسان وقتی فردی وارد جامعه و محیط کاری میشود از آنجا که توانایی شناخت زودهنگام افراد را ندارد و شناسایی آنها بدون برقراری رابطه اجتماعی امکانپذیر نیست، باید بسیار محتاطانه و سنجیده عمل کرده و قبل از ورود به این مکانها اطلاعات لازم در برقراری یک ارتباط سالم را از طریق خانواده یا افراد متعهد فراگرفته باشد.
ورود زنان یا دختران به محیط کار مستلزم آن است که قواعد خاص هر محیط کاری را بشناسند تا بتوانند با همکاران خود بویژه جنس مخالف رابطهای منطقی و سالم برقرار کنند. یکی از نیازهای اساسی زندگی هر فرد، تعامل و ارتباط با دیگران است. تمام افراد به دنبال یافتن کسانی هستند که در کنار آنها احساس خوبی داشته و در کنارشان منفعت بیشتری کسب کنند.در جامعه امروزی ما زنان، مردان، دختران و پسران زیادی وارد حوزههای مختلف شغلی شده و کنار یکدیگر ساعاتی را برای انجام فعالیتهای کاری میگذرانند. این اوقات، فرصت مناسبی برای سنجش افراد و ایجاد روابط سالم و صمیمانه با آنهاست.اما نکته قابل توجه آنکه ورود زنان یا دختران به محیط کار مستلزم آن است که قواعد خاص هر محیط کاری را بشناسند تا بتوانند با همکاران خود بویژه جنس مخالف رابطهای منطقی و سالم برقرار کنند.
بنا به گفته روانشناسان وقتی فردی وارد جامعه و محیط کاری میشود از آنجا که توانایی شناخت زودهنگام افراد را ندارد و شناسایی آنها بدون برقراری رابطه اجتماعی امکانپذیر نیست، باید بسیار محتاطانه و سنجیده عمل کرده و قبل از ورود به این مکانها اطلاعات لازم در برقراری یک ارتباط سالم را از طریق خانواده یا افراد متعهد فراگرفته باشد.
برای خوشحال و خوشنود کردن دیگران به خودتان سختی ندهید. از عهده تان خارج است، هرچند ارزشش را هم ندارد. اما اگر می خواهید کار خوبی در حق کسی کنید، از عزیزانتان شروع کنید.
روزهای کودکیتان را به خاطر دارید؟
آن روزها هیچ چیز به نظرتان پیجیده نمی رسید. تنها چیزی که به آن فکر می کردیم مداد رنگی و شکلات و عیدی بود. چیزهایی که نمی دانستیم هیچ اهمیتی برایمان نداشتند چون به چیزهایی که احتمال داشت اذیتمان کنند کاملاً بی توجه بودیم.
اما هرچه سنمان بالاتر رفت نسبت به چیزهای اطرافمان حساسیت بیشتری پیدا کردیم. مثلاً زندگی و مرگ، دوست داشتن و جدایی، موفقیت و شکست. متوجه شدیم که تقریباً هر روز مجبوریم که نگران آدم ها و اتفاقات مختلف باشیم.
با اینحال، همیشه این را به یاد داشته باشید:
هیچوقت فکر نکنید که این چیزها مسئول احساس شما هستند. اتفاقات و موقعیت ها نیستند که آزارتان می دهند، این نگرش شما به آنهاست که چنین حسی ایجاد می کند.
چیزهای ساده را جدی بگیرید: به قدرت لبخند و خنده، بوسه و آغوش اعتماد کنید. مهربانی، صداقت، رویا و خیال را باور کنید. مثبت زندگی کردن اولین قدم برای خوشبختی است.
خود را رها کنید
به اشتباهاتتان بخندید
احتمالاً وقتی را به خاطر می آورید که میخواستید سخنرانی کنید و یکدفعه احساس کردید که ذهنتان در وسط سخنرانی خالی شد. حسابی ترسیده بودید. اما به احتمال خیلی زیاد شنوندگانتان ظرف یکی دو روز به کلی آن را فراموش کرده اند. همه ما گه گاه خراب می کنیم. اما خوشبختانه مردم این چیزها را خیلی زود فراموش می کنند.
• اطرافتان را با چیزهایی پر کنید که دوست دارید.
• از لحظاتتان فیلمبرداری کنید و آن را بعنوان یادگاری نگه دارید.
• خودتان را از آدمهایی که ناراحتتان می کنند دور نگه دارید.
• اگر کارتان با وجود اینکه حقوق بالایی دارد اما برایتان خسته کننده است، قبل از اینکه از آن بیرون بیایید، کاری پیدا کنید که دوست دارید.
• اگر کسی میخواهد مجبورتان کند که حرفش را قبول کنید با اینکه به هیچ وجه با او موافق نیستید، از آنها دوری کنید.
• اگر مسافرتی بهتان پیشنهاد شده، حتماً بپذیرید.
• درستان را ادامه دهید.
• هیچوقت نمی دانید که چقدر می خواهید زندگی کنید پس از موقعیت های زندگی نهایت استفاده را ببرید.
• برای خوشحال و خوشنود کردن دیگران به خودتان سختی ندهید. از عهده تان خارج است، هرچند ارزشش را هم ندارد. اما اگر می خواهید کار خوبی در حق کسی کنید، از عزیزانتان شروع کنید.
• تناسب اندامتان را حفظ کنید. همان آدم جذابی باشید که همیشه تصور می کردید. قدردان سلامتیتان باشید.
• فرضیات را کنار بگذارید. قبل از اینکه سخنرانیتان را خراب کنید، از فکر خراب کردن آن اعصاب خودتان را خرد نکنید. از اینکه ممکن است مصاحبه کاری را خراب کرده و کاری که می خواهید را از دست بدهید، از قبل نگران نباشید. بد نیست که انتظار اتفاقات بد را داشته باشیم اما نباید هم فقط انتظار اتفاقات بد داشته باشیم.
• طرز تفکرتان را عوض کنید. وقتی کسی مسخره تان می کند، از سابقه خانوادگیتان انتقاد می کند یا برای اشتباهات گذشته محکومتان میکند، گوش هایتان را ببندید. لازم نیست هر چیزی که می شنوید را باور کنید. شما خودتان را بهتر از هر کس دیگری می شناسید. هیچوقت اجازه ندهید که برای خودتان افسوس بخورید.
یادتان باشد: اینکه بقیه آدم ها نسبت به یک موقعیت مشابه چه واکنشی می دهند خود را ناراحت نکنید. وقتی دیدگاهتان منفی شده است، ناراحتید، عصبانی هستید، حسودی می کنید یا امثال آن، بدون اینکه بدانید همه انرژی و اشتیاق خودتان را هم کور می کنید. باید سعی کنید این احساسات منفی را در پایینترین حد نگه دارید چون مغلوب شدن در برابر این احساسات باعث می شود غیرمنطقی رفتار کنید و تصمیمات نادرستی بگیرید.
همیشه به دنبال خوشبختی باشید
مطمئن باشید که می توانید به آن برسید
فقط باید بدانید که چه باید بکنید