هرگز به فرزندتان نگویید

در اینجا شما را با ۱۰ مورد از این جملات نادرست آشنا می کنیم:   گفتن بعضی حرف ها یا نظرات به کودکان تاثیرات بسیار بدی بر ذهن آنها دارد. بعضی از این صحبت ها آنقدر بد هستند که اکثر ما بد بودنشان را تشخیص می دهیم و از گفتن آنها به کودک خودداری می کنیم، مثلا جملاتی مانند “کاش هیچ وقت به دنیا نمی آمدی” یا “ما تو را نمی خواستیم”.ولی شاید جالب باشد بدانید که چیزهای دیگری هم وجود دارد که بی ضرر به نظر می رسند ولی  گفتنشان کم کم  کودک را دچارخودکم بینی و احساسات منفی می کند. در اینجا شما را با ۱۰ مورد از این جملات نادرست آشنا می کنیم:


۱٫بیشتر تلاش کن، تو می توانی

ممکن است احساس کنید که فرزندتان در مدرسه، در ورزش یا در مهارت های دیگر آن طور که باید و شاید از توانایی هایش استفاده نمی کند. هر گونه اظهارنظری که نارضایتی شما را نشان بدهد نه تنها او را دلسرد می کند بلکه می تواند نتیجه عکس داشته باشد. وقتی چیزی از فرزندتان می خواهید،  دقیقا مشخص کنید که توقعتان چیست. مثلا بگویید “وقتی اتاقت را کاملا تمیز کردی اجازه داری کارتون تماشا کنی.”


۲٫ کمتر غذا بخور

بهتر است از هر جمله ای که ذهنیت کودک را نسبت به ظاهرو بدنش تحت تاثیر قرار می دهد بپرهیزید. مثلا نگویید “مطمئنی که باید یک کیک دیگر بخوری؟” . همین طور از به کار بردن هر صفتی خود داری کنید. مثلا نگویید فرزندتان “پرخور” یا “بهانه گیر” است. در عوض، سعی کنید به نکات مثبت اشاره کنید و  به جای کلی گویی، منظور دقیقتان را بیان کنید مثلا بگویید “چه خوب که سوپ مرغ را امتحان کردی.”


۳٫ تو همیشه… تو هیچ وقت …

هرگز از کلماتی مثل “همیشه” یا “هیچ وقت” استفاده نکنید. در پس این کلمات تاثیراتی وجود دارد که می توانند تا آخر عمر با کودکتان بمانند. جمله ای مانند “تو همیشه وسائلت را گم می کنی” باعث می شود که او احساس بدی راجع به خودش پیدا کند و واقعا تبدیل به کودکی شود که همیشه وسائلش را گم می کند. به جای به کار بردن جملات منفی از فرزندتان بپرسید که چگونه می توانید به او کمک کنید تا رفتارش را تغییر دهد. مثلا بگویید “من احساس می کنم گاهی فراموش می کنی وسائلت را کجا گذاشته ای. ما چگونه می توانیم کمکت کنیم؟”


۴٫ چون من می گویم!

گفتن چنین جمله ای شما را  رئیس مطلق معرفی می کند و به حس استقلال و لیاقت کودک ضربه می زند. همچنین باعث می شود کودک شما یکی از فرصتهای یادگیری را از دست بدهد. مثلا تصور کنید که بچه های شما دوست دارند به جای آمدن به خانه خاله تان به پارک بروند و بازی کنند. به آنها بگویید ” می دانم دوست دارید بازی کنید ولی خاله دوست دارد شما را ببیند و ما باید به بزرگترها احترام بگذاریم.”


۵٫ به تو گفته بودم…

تصور کنید چندین بار به پسرتان گفته اید که اگر همه بعدازظهر بازی کند وقت کافی برای امتحان ریاضی اش نخواهد داشت. و حالا پسرتان نمره اش را گرفته و شما از آن ناراضی هستید. گفتن جمله “به تو گفته بودم” باعث می شود او فکر کند همیشه حق با شما است و او همیشه اشتباه می کند.

در عوض سعی کنید به نتایج مثبت کارهای او اشاره کنید، مثلا وقتی به حرفتان گوش می کند و اتاقش را تمیز می کند بگویید ” حالا اتاقت بهتر به  نظر می رسد نه؟ پس بهتر است همیشه اتاقت را تمیز کنی.”


۶٫ تو بهترینی

اگر همیشه کودکتان را تحسین کنید و به او بگویید که چقدر با هوش و زرنگ است، کم کم در مورد امتحان چیزهای تازه یا سخت تر دچار تردید خواهد شد چون می ترسد که نتواند مثل همیشه خوب و باهوش باشد. همچنین وقتی فرزند شما درگیر کاری باشد و به مشکل برخورده باشد، گفتن جمله ای مانند”اما تو خیلی زرنگ هستی” نتیجه عکس خواهد داشت، چون احساس می کند که لیاقت صفت های خوبی که به او می دهید را ندارد. بهتر است تنها به تلاش و کوشش او بها بدهید و بگویید “تو خیلی تلاش می کنی پس حتما موفق می شوی” یا “کارت عالی بود آفرین.”


۷٫ نگران نباش

اشکالی دارد اگر به کودک مضطرب و نگرانتان دلداری بدهید؟  بله، چون اگر به او بگویید که نباید نگران باشد  احساس او را نادیده گرفته اید. همین طور جملاتی مثل “گریه نکن” یا “آرام باش” نتیجه ای مشابه خواهند داشت. در عوض بگویید ” می دانم نگران هستی. می توانی به من بگویی چه چیزی بیشتر از همه نگرانت کرده است؟ ”


۸٫ بهتر است با او دوست نباشی

هرگز به فرزندتان نگویید که از بعضی دوستانش خوشتان نمی آید و نباید با آنها دوست باشد. این نظر شما هر دلیلی داشته باشد، باعث می شود که توجه فرزندتان نسبت به آن شخص خاص بیشتر شود. در عوض بکوشید با او صریح و مستقیم صحبت کنید تا بتوانید مکالمه ای راحت و روشن در مورد ارزش ها و چیزهای خوب و بد با فرزندتان داشته باشید. مثلا بگویید “چه چیز آن دوست برای تو جذاب است؟ شما دونفر چه کار می کنید؟”


۹٫ این طوری نه. بگذار نشانت بدهم

تصور کنید که از فرزندتان خواسته اید کاری را انجام دهد، ولی او در انجام آن چندان موفق نبوده است. مسلما سخت است که جلوی خودتان را بگیرید و در انجام آن کار دخالت نکنید. ولی این کار  اشتباه است چون فرصت یادگیری را از او می گیرد، ضمن اینکه در صورت تکرار باعث می شود که او کم کم از امتحان چیزهای تازه بترسد. سعی کنید به جای اینکه آن کار را خودتان اجام دهید، با او همکاری کنید و بگویید “مادر من به من یاد داده که چگونه حوله ها را تا بزنم. بگذار به تو نشان بدهم.”

با کودکان ناسازگار چه کنیم؟

رفتارهای ناسازگارانه رفتارهایی هستند که با نظر پدر و مادر، اطرافیان و جامعه سازگاری ندارد. رفتار فرزندان ناسازگار احساس بسیار بدی را در اطرافیان ایجاد می‌کند به طوری که خود نیز تحت‌تاثیر واکنش‌های ناخوشایند آن، از سوی دیگران واقع می‌شوند.

انواع رفتارهای ناسازگارانه:

روانشناسان معمولا رفتارهای ناسازگار را در سه گروه تقسیم‌بندی می‌کنند:

۱- اختلال بیش‌فعالی و کمبود توجه

۲-اختلال لجبازی و نافرمانـی

۳-اختلال سلوک


گرچه شباهت‌های زیادی بین آنها وجود دارد، ولی ویژگی‌های متمایزکننده‌ای هم در آنها به چشم می‌خورد. ممکن است علایم هر سه طبقه در یک کودک دیده شود که برای آشنایی بیشتر به رفتارهای هرکدام اشاره می‌کنیم.

کودکان بیش فعال و کمبـود توجه:

– نمی‌توانند رفتارشان را کنترل و تنظیم کنند.

– نمی‌توانند رفتارهای هماهنگ و مناسب با اطرافیان، از خود نشان دهند.

– دارای علامت‌هایی مثل کم‌توجهی، حواس‌پرتی و کمبودتمرکز هستند.

– رفتارهای تکانشی آنها بیش از حد معمول است.

– در کارهایی که به آنها علاقه و مهارت داشته باشند، هیچ تفاوتی با همسالان خود ندارند.

– خیلی سریع توسط محرک‌های خارجی دچار حواس‌پرتی می‌شوند و از کار و وظیفه اصلی خود (غالبا تکالیف مدرسه) بازمی‌مانند.

– اغلب وسایلشان را گم می‌کنند و فراموشکارند.

– مرتب حـرکت می‌کنند و آرام و قرار ندارند.

– میان صحبت دیگـران می‌پرند و تامل ندارند.

– نوبت را رعایت نمی‌کنند.

– سریع از کوره دررفته و اشیا را به سوی دیگران پرتاب می‌کنند.

– رفتارهای جسورانه و خطـرناک از خود نشان می‌دهند.

– در توجه به جزییات ناتوانند.

– در صحبت‌کردن مستقیم با آنان، به نظر می‌رسد به گوینده توجهی ندارند و گوش نمی‌کنند.

– قادر به پیگیری دستورات نیستند و کارها را نیمه‌کاره رها می‌کنند.

– از کارهایی که نیاز به تلاش ذهنی دارد اجتناب می‌کنند.

کودکان لجباز و نافـرمان:

– رفتارهای منفی و نابهنجار از آنها زیاد دیده می‌شود.

– از قوانین روزمره سرپیچی می‌کنند.

– با بزرگترها بیش از حد بحث و جدل می‌کنند.

– دیگران را در امور مقصر می‌دانند و از آزار و اذیت و ناسزاگویی به آنان دریغ ندارند.

– عصبانـی و زودرنج‌اند.

-کینه‌توز و انتقام‌گیـرند.

کودکان دچار اختلال سلوک:

– معمولا به حقوق دیگـران تجاوز می‌کنند.

– در نزاع و کتک‌کاری از وسایل خطرناک مانند چاقو و… استفاده می‌کنند.

– به اموال عمومـی و دیگران آسیب می‌رسانند.

– فرار از خانه و مدرسه در آنها بیشتر دیده می‌شود.


علل و انگیزه‌های ناسازگاری فرزندان:

۱- علل ارثـی: گروهی معتقدند بسیاری از ناسازگاری‌های کودکان ریشه در سرشت و طینت آنها دارد که به همراه ژن از طریق والدین به آنها منتقل می‌شود.

۲- علل زیستی: مانند نقص عضو، اختلال در بینایی و شنوایی و اختلال در مغز و دستگاه‌های عصبی در قبل یا حین یا بعد از تولد می‌تواند از دیگر عوامل باشد.

۳-علل روانی: مانند وجود فشارهای درونی، میل به استقلال، وجود تعارض و کشمکش در زندگی روزمره خصوصا زمانی که کودک خود را بی‌پناه و بدون پشتوانه احساس کند عادات عصبی مانند ناخن جویدن و انگشت مکیدن و… در او مشاهده می‌شود. migna.ir

۴- علل عاطفی: مانند احساس محرومیت از محبت والدین، ناکامی از دستیابی به اهداف موردعلاقه، ولادت کودک جدید در خانواده، عدم امنیت عاطفی به هر دلیل ممکن.

۵- علل اجتماعی: مانند نابسامانی و اختلاف و درگیری بین اعضای خانواده، متارکه والدین، بدآموزی از الگوهای خانه، مدرسه و جامعه، عدم مقبولیت در بین دیگران، یادگیری رفتارهای نامطلوب از گروه همسالان، عدم‌نظارت کافی والدین، تفریط وجود قانون منصفانه و قاطع در خانه و مدرسه، مشکلات اقتصادی و… .

۶- علل تربیتـی‌: مانند عدم یا افراط محبت، ناهماهنگی بین عاملان تربیتی در خانه، مدرسه و جامعه، برآورده کردن تمام خواسته‌های کودک بدون چون و چرا یا بالعکس، تنبیه بدنی و آزارهای روانی، مقایسه و تحقیر و سرزنش کودک و…

چگونه با رفتارهای ناسازگارانه فـرزندان برخورد کنیم؟

اگر خودمان تحت فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار قرار داریم و نمی‌توانیم رفتار و گفتار خود را کنترل کنیم، بهتر است قبل از انجام هر کاری در مورد فرزند به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشیم .

افکار غلط و انحرافی درباره فرزند خود نداشته باشیم. چنین افکاری زمینه به وجود آمدن احساس بسیار بد را نسبت به فرزند مهیا می‌کند و یقینا بر رفتار ما و او اثر منفی می‌گذارد. از ارایه دستورات مبهم، کلی و تکراری اجتناب کنیم. مثلا به جای اینکه بگوییم «خودت را جمع و جور کن» شفاف و مشخص بگوییم که از او چه می‌خواهیم مثلا دوست دارم تا پنج دقیقه دیگر دفتر و کتاب‌هایت را از وسط اتاق جمع کنی.

به جای سخنرانی و بحث و جدل، کوتاه و موثر با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد کنیم که رفتارش در ما چه تاثیری گذاشته و اگر از این رفتار خود دست برندارد چه عاقبتی در انتظار اوست.

به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی و کوتاه‌مدت باشد. مثلا نگوییم «برای همیشه از این خانه خواهم رفت» یا «حق نداری از این به بعد تلویزیون تماشا کنی» بهتر است بگوییم امروز از دیدن این برنامه محروم هستی یا این هفته تو را به پارک نمی‌برم.

با مشارکت فرزندمان فهرستی از مهم‌ترین قوانین در خانه به ترتیب و همراه با روش انجام دقیق آنها تهیه کرده و پس از مشخص‌کردن نوع محرومیت برای انجام‌ندادنشان، با قاطعیت اجرا کنیم.

از تنبیه بدنی اکیدا خودداری کرده و در صورت نیاز از محروم‌سازی‌های کوتاه‌مدت استفاده کنیم.

از سرزنش و تحقیر کردن و مقایسه فرزندان جدا خودداری کنیم.

تربیت فرزندان 3 تا 14 سال

آیا برای تربیت کودکان اصول یکسانی وجود دارد که والدین با رعایت آن اصول بتوانند به نحو مطلوبی عمل کنند؟هر چند که شاید نتوان اصول کاملا روشنی را برای تربیت بیان کرد، ولی می توان به چند اصل کلی اشاره کرد که فرایند تربیت را آسانتر می کند. در زیر به برخی ار مهارتها و اصول مهم اشاره می شود:


با ثبات عمل کنید

ثبات داشتن در رابطه با کودک یکی از اصول مهم فرزندداری است معهذا ممکن است در پیروی از آن در موقعیت های روزانه با مشکل مواجه شوید. اگر هنگامی که کودک کاری را انجام می دهد به او لبخند بزنید لکن در زمان دیگری همان کار یا شبیه آن را انجام دهد به او سخت بگیرید کودک به شدت دچار سردرگمی می شود. چرا این عمل در یک زمان خطای بزرگی بود و در زمان دیگر خنده آور؟ هنگامی که اجازه می دهید حالات خلقی شما عکس العمل هایتان را نسبت به کودک تحت تاثیر قرار دهد، قرار گرفتن در این بی ثباتی آسان می شود. پس مواظب باشید کودک خود را به علت رفتار مثبت که انجام داده تشویق نمایید و به علت رفتار منفی تنبیه نمایید نه اینکه ملاک تشویق یا تنبیه شما حالات خلقی شما باشد. روزی شاد و پر حوصله و روز دیگر به دلایل گوناگون خسته و بی حوصله.


هماهنگ باشید

بعنوان پدر و مادر لازم است اصول یکسانی داشته باشیم حداقل در جلوی کودکان وانمود کنیم که در تربیت آنان هماهنگیم. اگر رفتاری را پدر تائیید می کند و مادر رد، باعث تعارض کودک می شود پس بهتر است به عنوان والدین قبلا با یکدیگر هماهنگ باشیم و حداقل در جلوی کودکان عدم هماهنگیمان را بروز ندهیم.

در مورد فرزند خود مودب باشید. صحبت مودبانه درهنگام خشم و ناراحتی، معلم خوبی برای کودک و نوجوان است که حتی در هنگام خشم به طور صحیحی رفتار کنند.زمانی خاص برای توجه بدون قید و شرط به بچه ها اختصاص می دهید

منظور از توجه بدون قید و شرط، یعنی بدون توجه به رفتار کودک زمان خاصی را با وی صحبت می کنیم، درد دل می کنیم، درد دل او را گوش میدهیم و یا بازی می کنیم، بستگی به سن فرزندان دارد. وی باید احساس کند زمانی خاص را به وی اختصاص داده ایم. می توانیم هر روز چند دقیقه و در آخر هفته یک ساعت این کار را انجام دهیم.


رابطه ای سالم با کودکتان برقرار کنید

برای ایجاد رابطه ای سالم از شیوه گوش دادن فعال استفاده کنید. وقتی فرزندتان چیزی می گوید به خوبی به سخنانش گوش دهید، حتی اگر با کودک موافق نیستید، اجازه دهید صحبتهایش تمام شود، تماس چشمی مناسب و انجام ندادن کاری دیگر در هنگام صحبت با کودک، به وی می فهماند که برای حرف زدن وی ارزش قائلید و عقاید او برای شما مهم است. لحن صحبت شما در هنگام امر کردن به وی باید مودبانه باشد و حتی الامکان دستوری نباشد. به همان اندازه که نسبت به بهترین دوست خود مودب هستید در مورد فرزند خود مودب باشید. صحبت مودبانه به کودک یاد می دهد که حتی در هنگام خشم به طور صحیحی رفتار کنند. اگر خیلی هم از دست فرزند خود ناراحتید بگویید تو فلان کار را انجام دادی و من به این علت عصبانیم ولی توهین نکنید. وعظ کردن و بحث اخلاقی را در حداقل خود بکار برید، زیرا آنها در بازنگهداشتن ارتباط، مفید نمی باشد.


الگوی مناسبی باشید

هر چه امر می کنید، بهتر است در ابتدا خودتان آن کار را انجام دهید و از هر چه فرزندتان را باز می دارید خودتان هم انجام ندهید. بچه ها بیشتر از آنکه از کلام ما آموزش ببینند، از رفتار ما آموزش می بینند. پس ابتدا از خود شروع کنیم.


آزادی و محدودیت زیاد ایجاد نکنید

کودک نباید زیاد آزاد باشد و نه زیاد محدود. محدودیتهایی که ایجاد می شود باید پایدار و منطقی باشد. اگر می گویید شب باید در منزل خودتان بخوابد و منزل کس دیگری نباشد، دلیل آن را توضیح دهید و در برابر اصرار کودک و دیگران کوتاه نیایید. اگر محدودیتها منطقی باشد، چانه بردار نیست و برای آینده کودک بهتر است.


درموقع مناسب به کودک دستور دهید

اگر دستوری که به کودک می دهید درحد توانایی اش نیست یا اینکه فعلا سرگرم کار دیگری است و دستورش را اجرا نمی کند، به هیچ وجه به وی دستور ندهید زیرا این کار وی را نافرمان بار می آورد.


لازم نیست همه خواسته های کودک برآورده شود

در این مورد منطقی عمل کنید و بلافاصله بعد از این که کودک چیزی خواست برایش تهیه نکنید. ضمن اینکه باید زیاد او را ناکام نگذارید ولی عمل کردن به همه خواسته های او باعث می شود در آینده از کنترل شما خارج شود.

مواظب باشید کودک خود را به علت رفتار مثبت که انجام داده تشویق نمایید و به علت رفتار منفی تنبیه نمایید نه اینکه ملاک تشویق یا تنبیه شما حالات خلقی شما باشد. متناسب سن کودک به او کار و مسئولیت محول کنید

لازم نیست همه کارهای فرزندتان را شما انجام دهید و کودک در منزل فقط مصرف کننده باشد. همچنانکه کودک رشد می کند می تواند بسیاری از کارهای خود و خانه را انجام دهد. چنین استقلالی را به کودک بدهید. در غیر این صورت کاملا متکی به دیگران تربیت می شود.


در مورد موفقیتها و شکستهای کودکان منطقی عمل کنید

برخورد منطقی با شکستها و موفقیتها باعث می شود انگیزه برای کارهای بعدی در کودک از بین نرود. بزرگ کردن موفقیت و زیاد منفی جلوه دادن شکست هیچ کدام صحیح نیست. اگر فرزندتان در یک مسابقه ورزشی مدال می آورد، آن را زیاده از حد بزرگ و با اهمیت جلوه ندهید، زیرا اگر دوباره نتوانست مدال بیاورد شدیدا احساس بی ارزشی می کند و اگر هم شکست خورد آن را زیاد مهم تلقی نکنید تا بتواند باز تلاش خود را از سر گیرد. در این مورد، شکست و موفقیت در تحصیل حائز اهمیت ویژه ای است.